به طور کامل متوجه نشدم که نامادری در ابتدا با او چه صحبتی می کند، اما با قضاوت بر اساس پیشرفت بیشتر وقایع، بدیهی است که از وضعیت سخت زنانه او شکایت می کند - سینه های بزرگ، در مورد او، که پوشیدن آنها بدون ماساژ مداوم دشوار است. و ماساژ سینه هاش و همچنین کل بدنش. و این چیزی بود که دوست دختر تیره پوستش در موردش صحبت می کرد ، قبل از اینکه با آنها به رختخواب برود ، بلافاصله فهمیدم - او با نامادری خود همدردی کرد و به او کمک کرد! همینطور بود، نه؟
دانیال| 45 چند روز قبل
او خنده دار و داغ است، بانی. فقط میخواهم گوشهای پفشدهاش را بمالم، کمی شیر به او بدهم و او را عمیقاً فرو کنم. من فقط توپ هایی برای حرکت داشتم!
عشق دروغین| 43 چند روز قبل
آلیس، من میخواهم تو را بدون دیک لعنت کنم
اتو| 50 چند روز قبل
دختر جوان و زیبا است. سینه ها در ابتدا کمی کوچک به نظر می رسیدند، اما وقتی زاویه را تغییر می دهید، همه چیز سر جای خود بود. البته نه سایز سوم، اما از نظر زیبایی کاملاً دلنشین و قابل قبول است.
امریت| 14 چند روز قبل
آن مرد بیش از حد نوشیدنی داشت و خانه دار از آن سوء استفاده کرد. او را بست و مجبورش کرد بیدمشکش را لیس بزند. اما بچه به او برگشت. تمام او را لعنت کرد و تقدیر خود را روی او ریخت.
فقط همین است که ...
بروکلین چیس
به طور کامل متوجه نشدم که نامادری در ابتدا با او چه صحبتی می کند، اما با قضاوت بر اساس پیشرفت بیشتر وقایع، بدیهی است که از وضعیت سخت زنانه او شکایت می کند - سینه های بزرگ، در مورد او، که پوشیدن آنها بدون ماساژ مداوم دشوار است. و ماساژ سینه هاش و همچنین کل بدنش. و این چیزی بود که دوست دختر تیره پوستش در موردش صحبت می کرد ، قبل از اینکه با آنها به رختخواب برود ، بلافاصله فهمیدم - او با نامادری خود همدردی کرد و به او کمک کرد! همینطور بود، نه؟
او خنده دار و داغ است، بانی. فقط میخواهم گوشهای پفشدهاش را بمالم، کمی شیر به او بدهم و او را عمیقاً فرو کنم. من فقط توپ هایی برای حرکت داشتم!
آلیس، من میخواهم تو را بدون دیک لعنت کنم
دختر جوان و زیبا است. سینه ها در ابتدا کمی کوچک به نظر می رسیدند، اما وقتی زاویه را تغییر می دهید، همه چیز سر جای خود بود. البته نه سایز سوم، اما از نظر زیبایی کاملاً دلنشین و قابل قبول است.
آن مرد بیش از حد نوشیدنی داشت و خانه دار از آن سوء استفاده کرد. او را بست و مجبورش کرد بیدمشکش را لیس بزند. اما بچه به او برگشت. تمام او را لعنت کرد و تقدیر خود را روی او ریخت.
kak zovut